شاسی بلندها یا سدان ها
شاسی بلند. هرچه بیشتر بهتر! این تصور عمومی در تمام زمینههای زندگی ما وجود دارد: قدرت بیشتر، پول بیشتر، آرامش بیشتر و خودرو هم از این قاعده مستثنا نیست. نماد «بیشتر بودن» خودرو در فاکتورهایی مثل اسپرت بودن، لوکس بودن و کمیاب بودن خلاصه میشود اما مردم کشورهای مختلف ازجمله ایران، یک فاکتور ناگفته دیگر را هم به این چند مورد اضافه کردهاند و آن، شاسیبلند بودن است.
مالکیت یک خودروی بلندقامت با بدنهای حجیم، به شکلی پنهانی کاری با ذهن ما میکند که تصور کنیم شخص مهمی هستیم؛ حداقل دوست داریم چهره راننده شاسیبلند را ببینیم. احتمالاً این سبک تفکر به دوران باستان و به اجداد ما باز گردد؛ جایی که مقام سوارهها بالاتر از پیادهها بود و البته، مرکب بزرگتر، از مقام اجتماعی بالاتر خبر میداد.
با گذشت صدها سال از آن دوران، هنوز هم تفکرات تکاملی ما به ما اجازه نمیدهند نگرش خود را عوض کنیم؛ تنها میتوانیم آنها را کشف و بررسی کنیم. با این دیدگاه، سؤالی در ذهن نگارنده ایجاد شد: چرا باید شاسیبلندها محبوبتر باشند؟ مقام اجتماعی بیشتر؟ تصور نمیکنم راننده یک چری تیگو ۷ در کنار مرسدسبنز کلاس S حرفی برای گفتن داشته باشد! مگر اینکه به قول مهران مدیری، مالکش چراغ خاموش زندگی کند. کاشف بهعمل آمده، دلایل دیگری هم پشت این ماجرا وجود دارد.
همه چیز در یک بسته
معادل انگلیسی شاسیبلند، واژه SUV است که خود مخفف سه واژه Sport Utility Vehicle محسوب میشود. خودرویی که هم اسپرت و هم کاربردی است و در وهله آخر، کار یک وسیله نقلیه چندمنظوره را بازی میکند.
مثل تبلیغات کتب درسی کنکور؛ هزار کتاب در یک کتاب فقط برای شما دانشآموز نگران! اگر دیدمان را کمی وسیعتر کنیم، میبینیم که در دو دهه اخیر، هر محصولی که چند ویژگی را در یک بسته یا پکیج گنجانده، به موفقیت کلان رسیده است: از همان کتب درسی قطور و بیفایده گرفته تا گوشیهای هوشمند، نرمافزارهای اجتماعی و غیره. شاسیبلندها هم همان پکیج همهچیزتمام صنعت خودرو به شمار میروند که در ازای معایب «نهچندان مهم» خود، مزایای چشمگیری را به مالکانشان ارائه میکنند.
تختی بر فراز چهار چرخ
بگذارید به سناریوی ابتدای مقاله بپردازیم. در گذشته پادشاهان و حکام را سوار بر تخت و کجاوهها حمل میکردند تا مبادا پای گرانبهایشان به زمین اصابت نکند و خدایی ناکرده خسته نشوند. آنها «بالانشین» بودند و همه مردم این را میدانستند. حتماً در فیلمهای سینمایی و سریالها دیدهاید که مردم راه را برای کجاوهها و نگهبانهایشان باز میکنند.
هرچند امروزه ما مدعی هستیم که انسانهایی نوین و هوشمند شدهایم، سیستم منسوخ ارباب -رعیتی را هم دور انداختهایم و بهجای کجاوه از خودرو استفاده میکنیم؛ اما اگر کمی دقیقتر به مسئله نگاه کنیم، میبینیم شاید این ادعا چندان درست نباشد.
شاسیبلندها محصولاتی با رنگها، طرحها و امکانات متنوع هستند که باعث میشوند شما از نظر فیزیکی جایی بالاتر از بقیه مردم قرار بگیرید. چه کسی میتواند از این پیشنهاد جذاب بهآسانی رد شود؟ متواضعترین انسانها هم جایی در دلشان میخواهند بالانشین باشند. هرچند زمان گذشته است؛ اما ما همان انسانها هستیم که با هندزفری صحبت میکنیم و تفنگهایی نیمهخودکار داریم.
اصلاً علاقه ناگفته همگانیمان به بستنی را در نظر بگیرید. کمتر کسی از بستنی بدش میآید! گمان میکنم همانگونه که بخشی از وجودمان به بستنی علاقه دارد، به علامت اجتماعی که مالکیت یک شاسیبلند به همراه میآورد، علاقهمند است.
زندگی راحتتر با شاسی بلندها
یکی از ویژگیهای شاخص انسان امروزی، تنبلی بیشتر آن در مقایسه با اجدادش است که برای بهدستآوردن یک لقمه نان، باید بیوقفه در مزارع کار میکردند. پس اگر محصولی باشد که بتواند بدون پیادهروی ما را به بلندای کوهی برساند یا بدون نیاز به جابهجایی دستی، بار ما را جابهجا کند یا هزینههای ما را کم کند (سرمایه هم با کار بیشتر به دست میآید) با آغوشی فراخ از آن استقبال میکنیم.
استثناهایی مانند «من میخواهم ورزش کنم» را هم کنار بگذارید؛ چون بعید است دلتان بخواهد یا اصلاً بتوانید در سن هشتادسالگی به کوهنوردی مؤثر بپردازید؛ چه برسد به اینکه چیزی را بار کنید یا اصلاً حوصله کار بدنی را داشته باشید.
شاسی بلندها با ارائه یک صندلی گرمونرم (و گاهی خشک) و یک فرمان و چند پدال زیر پایتان، به شما اجازه تمام این کارها را به سادهترین شکل ممکن میدهند. هیچ موجود زندهای به شما نمیگوید: «سوار من شو تا من به تو خدمت کنم». شاسی بلندها دقیقاً برخلاف موجودات زنده، از مالک خود تمنا میکنند که با سواری آنها، قدرت بیشتر، تواناییهای فنی بهتر و سیستم چهارچرخ محرکشان را به کار بگیرند.
حال شاید بگوید چرا شاسی بلند چینی من سیستم چهارچرخ محرک ندارد؟ چون شاسیبلند واقعی نیست! خرید «کراساوور» یا هاچبکهای پاشنهبلند چینی باهدف سواری شاسی بلند مثل تهیه یک عینک آفتابی «رِیبَن» ۶۰۰ هزار تومنی است؛ هرچند کارتان را راه میاندازد.
از این بهتر هم میشود؟
بهطور خلاصه بله! شاسی بلندها در کنار کاربرد و امکانات گسترده، اغلب ایمنی بیشتری هم دارند. آنها برای تحمل فشارهای بیشتر، وزن بالاتر و گاه قدرت بیشتری که دارند از پلتفرمهای باری یا مخصوصی استفاده میکنند که در مقایسه با سدانها، مقاومت بیشتری در برابر ضربه دارند. در این قسمت غریزه ما هم تصور درستی دارد: تصور کنید آقای «الف» تویوتا پرادو دارد و آقای «ب»، یک هیوندای اکسنت. اگر آن دو در یک سناریوی ناگوار با هم تصادف کنند، حدس ما این است که آقای الف شانس بیشتری برای زندهماندن دارد.
آیا دلیلی برای خرید خودرویی غیر از شاسیبلند وجود دارد؟
جواب این سؤال مثبت است. ازجمله معایب شاسی بلندها میتوان به ابعاد بزرگ آنها اشاره کرد که مانند یک شمشیر دولبه عمل میکند؛ هرچند باعث میشود تصویر اجتماعی بهتری داشته باشید؛ اما راندن آن را در مسیرهای شلوغ و ترافیک دشوارتر میکند. پارککردن با شاسی بلندها هم سختتر است. بیشک در صورت خرابی این وسایلنقلیه، هزینه تعمیر و نگهداری بیشتر خواهد داشت. ازآنجاییکه سازندگان برای حمل بدنه سنگین این محصولات از موتورهای بزرگتر و قدرتمندتری استفاده میکنند، مصرف سوخت آنها هم بالاتر از سایر کلاسهای خودرویی متداول است.
هرچند راندمان شاسی بلندها در مقایسه با پیادهروی راحتتر است اما نمیتوانند سواری نرم یک سدان همقیمت را به سرنشینانشان ارائه کنند. دیدن محیط اطراف از ارتفاعی بالاتر لذتبخش است؛ اما به علت ساختار بدنه این خودروها، انجام مانورهای شهری در آنها دشوارتر خواهد بود. دیگر عیب این وسایلنقلیه تقریباً همهکاره این است که همه میدانند شما پول کافی دارید. هرچه مدل شاسی بلندتان هم بالاتر باشد، مردم راحتتر شما را تشخیص خواهند داد و این سبک از زندگی، برای همه خوشایند نیست. برخی هم مثل من چون پارکینگ کوچکی دارند شاسیبلند نمیخرند! آیا شما مالک یک شاسیبلند هستید؟ از دید شما چه مزایا و معایب دیگری در این کلاس خودرویی وجود دارد؟